در ۹سالگی از خانه فرار کردم و کارتنخواب شدم / حالا ۳۰سالهام و زیباترین خانم دکتر روی زمین از نگاه پدرم
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۹۸۹۲۶
درست ۹ ساله بودم که برای اولین بار از خانه فرار کردم، هیچ کس و هیچ جا را نمیشناختم برای همین به گدایی در کوچهها و خیابانها افتادم؛ پدرم بعد از یک هفته مرا پیدا کرد و به خانه بازگرداند ولی من در خانه دنبال مادرم میگشتم. هر طرف را که نگاه میکردم او را میدیدم و با اینکه پدرم خیلی تلاش میکرد ولی من او را دوست نداشتم تا ۱۴ سالگی تحمل کردم ولی دوباره از خانه فرار کردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او به من گفت چرا این کار را میکنی؟ چرا درس نمیخوانی؟ چرا گدایی را به خانه ترجیح میدهی؟ نمیتوانستم جواب سؤالهایش را بدهم. با اینکه پدرم زن نگرفته بود و تنها زندگی میکرد ولی من تمام ناراحتیهایم را از چشم او میدیدم. او را مقصر میدانستم و فکر میکردم او باعث و بانی تمام این تلخیها و ناراحتیهاست. پدرم دیگر هر کاری که میگفت بکن من بر ضد آن عمل میکردم اصلاً انگار او دشمن من بود. انگار بین من و او نباید اصلاً هیچ جریانی به وجود میآمد.
بالاخره ۱۷ ساله که شدم در یک مغازه شروع به کار کردم ولی انگار این محیط خانه و مادرم که گاهی او را میدیدم همه نوعی احساس منفی به من وارد میکردند برای همین بود که تصمیم گرفتم تا از هر دو آنها انتقام بگیرم. روزی که پدر در خانه نبود با برداشتن یک بسته دلارش از خانه فرار کردم. به هزار سختی و دلهره خودم را به یکی از شهرهای غرب کشور رساندم و همانجا شروع به کار کردم. کم کم برای خودم اندوخته پیدا کردم و اندوختههایم کم کم سرمایهام شدند. تنهادلخوشیام همین اندوختهام بود ولی باز هم کسی نبود که مرا از لحاظ روحی کمک کند بعد از مدتی اعتیاد گریبانم را گرفت.
هرچه اندوخته بودم بر باد رفت و باز تبدیل به گدایی شدم که هرچه گیرش میآمد خرج مواد میکرد؛ رفته رفته دیگر کسی به من پولی نمیداد یا درخواستهای غیراخلاقی داشت، چند باری هم مردان ولگرد من را آزار دادند تا اینکه توسط پلیس که معتادان خیابانی را جمع میکردند بازداشت شدم و تحویل بهزیستی شهرستان شدم.
یک هفته بعد یک روز صدای پدرم را در اتاق رئیس بخش شنیدم نمیدانستم خوشحال باشم یا ناراحت؛ وقتی چهره شکستهاش را دیدم آوار بر سرم فرو ریخت. او گریان من را در آغوش گرفت.
وقتی به تهران برگشتیم دیدم پدرم هنوز مجرد است. اتاقم تمیز و مرتب بود. شب اول بود که پدرم از من خواست به حرفهایش گوش کنم بعد با بغض گفت نمیدانم چرا من را مقصر طلاق میدانی اصلاً از خودت پرسیدهای مادرت کجاست؟! چرا یکبار هم سراغت نیامده است؟! واقعاً پرسیده بودم؟! دلیلش را این میدانستم که پدرم اجازه نمیدهد؟!
پدرم سر به زیر انداخت و گفت مادرت اگر رفت چون عاشق مرد غریبهای شده بود که الان با او ازدواج کرده و در آلمان زندگی میکنند! چرا یکبار به او زنگ نزدی؟! چرا یکبار او به تو زنگ نزده؟! چرا خانواده مادرت تا الان با تو در تماس نبودند؟! چون شرمندهات بودند. من قسم خوردم کنارت باشم و هستم تا آخر عمرم!
گریههای پدرم مرا شرمنده کرد! دیدم او تنهاتر از من است و چقدر دل پردردی دارد! بغلش کردم و قول دادم روسفیدش کنم! بلافاصله در مدرسه بزرگسالان ثبت نام کردم و همزمان به کلاسهای زبان رفتم.
الان ۳۰ سالهام و با حمایت پدرم خانم دکتری شدم و پدرم همیشه میگوید تو زیباترین خانم دکتر روی زمین هستی!
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1793172منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: کارتن خواب پزشک خانه فرار کردم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۹۸۹۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اجازه فعالیت به ۳ کارخانه سیمان در یک دشت ممنوعه / مجوزهای عجیب دولت بر ضد محیط زیست که در هیچ جای جهان شبیه آن وجود ندارد / نابودی آب و خاک و زمین در نزدیکی تهران (فیلم)
عصر ایران ؛ حسن ظهوری ــ حالا معلوم شده مسئولان برای آنکه یک کارخانه سیمان دیگر در شهرستان زرندیه و ساوه ساخته شود به اهالی روستای ویدر در این شهرستان دروغ گفتند. چرا که پیش از این بارها روستاییان پرسیده بودند آیا قرار است کارخانه دیگری ساخته شود که گفته بودند نه ولی حالا ساخته شدهاست. آن را در جایی ساختهاند که دشت ممنوعه است. شواهد نشان میدهد برای گرفتن مجوز ساختاش در طرح ارزیابی زیست محیطی آن عددسازیهایی شده و شواهد زیادی از تخلفات گسترده هنگام گرفتن مجوز وجود دارد. اما از همه بدتر جاییست که آن را ساختهاند. در یکی از بحرانیترین دشتهای نزدیک تهران، حالا سه کارخانه سیمان وجود دارد؛ اتفاقی که در هیچجای ایران شبیه آن رخ نداده است.
گزارش را اینجا ببینید
روستای ویدر حالا در عجیبترین جای ایران واقع شده. اتفاقی که در دشت پیرامون این روستا رخ داده در هیچجای ایران و شاید جهان رخ نداده باشد. کارخانه سیمان ساوه فاصلهای با کارخانه سیمان سفید ساوه ندارد. کارخانه تازه تاسیس سیمان سفید فرداد فاصلهای با سیمان ساوه ندارد. مابین آنها یک کارخانه تولید آهک هم هست که فاصله زیادی با سه کارخانه سیمان ندارد، و اهالی میگویند شبها از آن بوی بدی بلند میشود. چهار کارخانه با سطح آلایندگی بالا در جایی که ۱۰ها روستا وجود دارد؛ روستای ویدر یکی از آن ۱۰ها روستاست و حالا دیگر تحمل اهالی آن تمام شدهاست. مثل تحمل دشت که خیلی وقت است تمام شده و حالا با بحرانهای بزرگ آب و خاک دست و پنجه نرم میکند.
معلوم نیست چه کسانی مجوز ساخت کارخانه تازه تاسیس سیمان سفید فرداد را داده است. آنچه مشخص است تحت هیچ شرایطی نباید اینجا ساخته میشدهاست. آنهم کنار رودخانه ویدر که معمولا فصلی پر آب میشود. پل عظیمی که روی آن زدهاند نشان میدهد سیلاب بزرگ به داخل آن میریزد. در طرح ارزیابی زیست محیطی کارخانه تمام اطلاعاتی که درباره این رودخانه داده شده غلط است. اطلاعاتی که به راحتی با یک بازدید از محل قابل راستیآزمایی بود.
اما فقط این نیست در خیلی موضوعات زیست محیطی دیگر هم عددسازی شدهاست. مثلا اصلا توجهی به باد قالب که به سمت مناطق روستایی خرقان میرود توجهی نشدهاست. و یا فاصلهای که کارخانه تا جاده دارد خیلی کمتر از عددیست که در طرح ارزیابی آمدهاست. در حال حاضر تعداد زیادی معدن در همین محدوده فعالیتهای کارخانههای سیمان، فعالند. وقتی در این منطقه حرکت میکنید مدام با منظره کوههایی مواجه میشوید که تخریب شدهاند. آغاز فعالیت یک کارخانه سیمان دیگر تخریبهای را دو برابر خواهد کرد؛ خصوصا که برداشتها از کوه معمولا با انفجار انجام میگیرد، انفجارهایی که پیامدهای آن خیلی بدتر از آنچه که تا به حال اتفاق افتاده است. انفجارات به راحتی تمام قناتهار روستاها را کور خواهد کرد.
روستاییان حتی رئیس سازمان محیط زیست را هم به اینجا آوردهاند. آنها به من گفتند سلاجقه با یک بازدید میدانی متوجه تخلفات عجیبی که رخ داده شد و دستور پیگیری داد. دستوری که حتی هنوز یک قدم برای انجام آن گرفته نشدهاست. کارخانه تقریبا ساخته شده و شاید قدمهای کوچکی برای بهرهبرداری از آن باقی ماندهاستاما نمیدانند وقتی از ابتدا این کارخانه با دروغ مسئولان وقت و کتمان آن ساخته شد، حالا کدام وعده را میتوانند باور کنند. وقتی حتی نمیشود باور کرد در یک دشت ممنوعه و بحران زده ۳ کارخانه سیمان مجوز میگیرند و در محدودهای بسیار کوچک فعالیت کنند و یک کارخانه آهک هم هوا را بد بو میکند. گزارش را حتما ببینید تا بیشتر درباره این تخلف آشکار بدانید.
ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: مدیرعامل کارخانه سیمان تهران: نباید هر فعالیت مخرب محیط زیست را تعطیل کرد/ سرطان مردم ربطی به ما ندارد گزارش تصویری و تشریحی از وضعیت کوه بیبی شهربانو بر اساس عکسهای ماهوارهای / ببینید برداشت زیاد چه بلایی بر سر کوه آورده (+عکس)